- یک چلهم
- عدد کسری یک جز از چهل جز
معنی یک چلهم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یک سخن متحد یک سخن یکزبان متحد القول: من فرزندان و خزاین و دفاین را فدای این کار کرده ام شما نیزباید که در این کار یکدل و یک کلمه باشید
بی چک و چانه
ویژگی کسی که یک چشم داشته باشد و چشم دیگرش کور و نابینا باشد، کنایه از ظاهربین و کوتاه نظر، کنایه از منافق
یک سره کلا بامره: قمروزیرعرض کرد: قربانت گردم این را یک قلم بدانید آنکس که این کار را کرده مذهبش البته سوای مذهب عیسویان بوده
عدد کسری یک جز از ده جز عشر
انسان یاحیوانی که بیش ازیکچشم اونیروی بینایی نداشته باشد که یکچشم اوبیند واحدالعین
نه یک یک جز ازنه جز
کلاً، جملگی، همگی